چهارشنبه، ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ مساله دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که قبلا گفتیم عدالت با توبه برمیگردد و توبه یعنی پشیمانی از گناه و عزم بر عدم تکرار. اما در برخی از گناهان توبه بر امور دیگری متوقف است مثل توبه از قذف که قبلا در
برچسب: عدالت
چهارشنبه، ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ بحث در برخی از مسائلی بود که در کلمات علماء ذیل بحث عدالت مطرح شده است و ما گفتیم فقط به برخی از آنها که خصوصیتی دارند میپردازیم. یکی دیگر از مسائلی که باید به آن پرداخت بررسی اختلال یا عدم اختلال عدالت با مخالفت با
شنبه، ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ علماء بعد از ذکر اشتراط عدالت از آنجا که حقیقت عدالت را به اجتناب از گناهان یا خصوص گناهان کبیره میدانند برخی از گناهان و محرمات را ذکر کردهاند. در ابتداء هیچ توجیهی برای ذکر این محرمات در این مقام به ذهن ما نمیرسید و اینکه
شنبه، ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ مقام سوم از بحث در عدالت مقام اثبات عدالت است. معروف طریق اثبات عدالت را علم و یا اقامه بینه دانستهاند و حتی اگر شیاع را هم ذکر کردهاند شیاع مفید علم را پذیرفتهاند. به برخی از علماء منسوب است که در موارد عدم احراز عدالت،
چهارشنبه، ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ دوازدهمین مسالهای که در حقیقت عدالت باید بحث شود مقتضای اصل در موارد شک در کبیره یا صغیره بودن گناه است. درست است که ما گفتیم گناه صغیره نداریم علاوه که ارتکاب صغیره را هم مخلّ به عدالت دانستیم با این حال این بحث برای ما
دوشنبه، ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ در حقیقت عدالت به امور متعددی اشاره کردیم و برخی امور دیگر همچنان باقی است. یکی از مباحثی که در حقیقت عدالت باید مورد بررسی قرار گیرد این است که آیا ترک مستحبات و فعل مکروهات مخلّ به عدالتند؟ ایشان ارتکاب کبائر و اصرار بر صغائر
شنبه، ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ نهمین مطلبی که در حقیقت عدالت باید بررسی شود این است که صحت اعتقاد در عدالت شرط است. محقق به عنوان اولین مساله در مسائل عدالت این مطلب را اشاره کرده است: الأولى کل مخالف فی شیء من أصول العقائد ترد شهادته سواء استند فی ذلک
شنبه، ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ هشتمین مسالهای که در باید در حقیقت عدالت مورد بررسی قرار بگیرد این است که فرد با ارتکاب گناه کبیره از عدالت خارج میشود و این مساله از ادله متعدد قابل استفاده است اما چرا با توبه کردن عدالت به او برمیگردد و شهادتش مقبول باشد؟
شنبه، ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ بحث در اموری بود که در حقیقت عدالت دخالت دارند. هفتمین چیزی که باید در حقیقت عدالت بررسی شود این است که آیا عدالت ملکه نفسانی است یا فعل خارجی؟ آیا عدالت همان انجام امور واجب و ترک محرمات یا اینکه عدالت آن ملکه نفسانی است
یکشنبه، ۸ بهمن ۱۴۰۲ ششمین مطلبی که در مساله حقیقت عدالت باید مورد بررسی قرار بگیرد اشتراط آن به اجتناب از امور خلاف مروت است. و یا ممکن است گفته شود هر چند عدالت یعنی اجتناب معاصی و امور خلاف مروت معصیت نیست و لذا ارتکاب آنها با عدالت منافات
چهارشنبه، ۴ بهمن ۱۴۰۲ در مقام دوم از مباحث مرتبط با عدالت (حقیقت و مفهوم عدالت) چهار مطلب بیان کردهایم. مطلب پنجم: اختلال عدالت با اصرار بر صغیره بر اساس آنچه ما گفتیم این مطلب موضوع پیدا نخواهد کرد اما مشهور که معتقدند ارتکاب صغائر مخلّ به عدالت نیست، اما
شنبه، ۳۰ دی ۱۴۰۲ گفتیم به نظر ما تقسیم معاصی به کبیره و صغیره ناتمام است و از ادله استفاده نمیشود که گناه صغیره مطلق وجود دارد بلکه آنچه قابل استفاده است وجود صغیره نسبی است که با اینکه کبیره باشند منافات ندارد علاوه که این بحث ثمره عملی ندارد
سه شنبه، ۱۹ دی ۱۴۰۲ بحث در مقام دوم و حقیقت و مفهوم عدالت در مقام ثبوت است. گفتیم عدالت حقیقت شرعی ندارد و به همان معنا و مفهوم لغوی و عرفی موضوع احکام شارع قرار گرفته است و عدالت در نظر عرف یعنی استقامت و عدم انحراف و احکام
سه شنبه، ۵ دی ۱۴۰۲ دومین مقام از بحث در مورد عدالت بحث از مفهوم و حقیقت عدالت است. بحث از مفهوم عدالت بحث بسیار مهمی است و ثمره بسیار مهمی در تشخیص مصادیق آن دارد و لذا ما قبلا هم گفتیم مجنون ادواری عادل نیست. عبارت محقق در شرائع
سه شنبه، ۵ دی ۱۴۰۲ چهارمین شرط که مرحوم محقق برای شاهد ذکر کرده است عدالت است. صاحب جواهر استدلال بر اعتبار این شرط را به صورت مختصر بیان کرده است و به نظر ما هم در مثل این موارد حق همین است. ایشان فرموده است در اشتراط عدالت شکی
یکشنبه، ۱۹ آذر ۱۴۰۲ اصل بحث در اشتراط اسلام و ایمان در شاهد بود. محقق گفته بود ایمان در شاهد شرط است و ما گفتیم ایمان دو بخش دارد یکی اسلام است و دیگری ایمان است. در مورد اشتراط اسلام، گفتیم ادله متعددی بر اعتبار اسلام در شاهد (حداقل در
دوشنبه، ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ما گفتیم در شاهد بلوغ شرط است و این یعنی قول صبی به ملاک شهادت مردود است و این منافات ندارد که قول صبی از جهت افاده وثوق یا علم معتبر باشد که البته در این صورت عمل به وثوق و اطمینان یا علم است نه
جلسه ۹۸ – ۲۵ فروردین ۱۳۹۹ شرط بعدی عدالت است و فاسق اهلیت تصدی منصب قضا را ندارد. مرحوم آقای خویی بین قاضی تحکیم و قاضی منصوب تفاوت قائل شدهاند و فرمودهاند در قاضی تحکیم شرط است که قاضی فاسق نباشد نه اینکه عادل باشد اما قاضی منصوب عدالت شرط