جلسه ۸۸ – ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ اگر متعاملین در مقدار مبیع با هم اختلاف داشته باشند مرحوم آقای خویی گفتهاند بایع مدعی علیه است و مشتری مدعی است. (مسأله ۷۳): إذا اختلفا فی مقدار المبیع مع الاتّفاق على مقدار الثمن، فادّعى المشتری أنّ المبیع ثوبان مثلًا و قال البائع: أنّه
نویسنده: رضا اسکندری
جلسه ۸۳ – ۸ بهمن ۱۴۰۱ گفتیم در مساله اختلاف در بیع و اجاره که مورد از موارد تداعی است باید نسب به هر ادعاء مطابق قواعد رفتار کرد. پس در مساله انتقال عین، کسی که مدعی بیع است باید بینه اقامه کند و گرنه قول منکر آن مقدم است.
جلسه ۷۷ – ۲۷ دی ۱۴۰۱ (مسأله ۷۰): إذا اختلفا فی البیع و الإجاره، فادّعى القابض البیع، و المالک الإجاره، فالظاهر أنّ القول قول مدّعی الإجاره، و على مدّعی البیع إثبات مدّعاه. هذا إذا اتّفقا فی مقدار العوض أو کان الثمن على تقدیر البیع أکثر، و إلّا کان المورد من
جلسه ۷۶ – ۲۶ دی ۱۴۰۱ مساله دیگری که مرحوم آقای خویی ذکر کرده است فرض اختلاف متبایعین در مقدار ثمن است که چون با بحث ما در اینجا مرتبط است ما در اینجا آن را ذکر میکنیم. (مسأله ۷۱): إذا اختلف البائع و المشتری فی الثمن زیادهً و نقیصهً،
جلسه ۷۵ – ۲۱ دی ۱۴۰۱ یکی دیگر از مسائل مرتبط با اختلاف در رهن فرضی است که مالک و قابض در مقدار رهن اختلاف داشته باشد که خودش دو صورت دارد یکی اینکه در مقدار دین توافق دارند اما در اینکه مالی که دست قابض است چه مقدارش رهن
جلسه ۷۳ – ۱۹ دی ۱۴۰۱ در مساله اختلاف در رهن و ودیعه گفتیم به نظر ما قول مدعی رهن مقدم است و تفصیل بحث گذشت. برای تتمیم بحث چند نکته را باید تذکر بدهیم: اول: از مرحوم سید نقل کردیم که ایشان برای تقدیم قول مدعی رهن، به قاعده
جلسه ۶۵ – ۳۰ آذر ۱۴۰۱ مرحوم آقای خویی در مساله بعدی که نزاع بین اجاره و عاریه است (که در ماهیت و نکته با این مساله تفاوتی ندارد) از برخی علماء نقل کرده است که چون اصل در اموال ضمان است، کسی که منکر ضمان است مدعی است و
جلسه ۶۴ – ۲۹ آذر ۱۴۰۱ قبل از ورود به مساله جدید تذکر یک نکته در مورد مساله سابق لازم است. ما گفتیم در فرضی که دو مدعی زوجیت بینه دارند و بینه یک طرف بیشتر از طرف مقابل است باید قرعه بزنند و اگر قرعه به نام طرفی افتاد
جلسه ۶۲ – ۲۳ آذر ۱۴۰۱ مساله بعد: (مسأله ۶۴): إذا ادّعى رجل زوجیّه امرأه و هی غیر معترفه بها و لو لجهلها بالحال، و ادّعى رجل آخر زوجیّتها کذلک، و أقام کلّ منهما البیّنه على مدّعاه، حلف أکثرهما عدداً فی الشهود، فإن تساویا أُقرع بینهما، فأیّهما أصابته القرعه کان
جلسه ۵۹ – ۲۰ آذر ۱۴۰۱ مساله بعد که در کلام مرحوم آقای خویی ذکر شده است جایی است که زن و مردی بر زوجیت متفق باشند و بعد مرد دیگری ادعا کند همسر آن زن است. (مسأله ۶۳): إذا ثبتت الزوجیه باعتراف کلّ من الرجل و المرأه، و ادّعى
جلسه ۵۵ – ۱۳ آذر ۱۴۰۱ مرحوم آقای خویی بعد از این وارد فصل بعدی شدهاند و اولین مسالهای که در آن ذکر کردهاند تنازع زوجین در دوام و انقطاع عقد است. (مسأله ۶۲): إذا اختلف الزوج و الزوجه فی العقد، بأن ادّعى الزوج الانقطاع، و ادّعت الزوجه الدوام، أو
جلسه ۴۷ – ۱ آذر ۱۴۰۱ مساله بعد که در کلام مرحوم آقای خویی ذکر شده است: (مسأله ۶۱): إذا ادّعى شخص مالًا على آخر و هو فی یده فعلًا، فإن أقام البیّنه على أنّه کان فی یده سابقاً أو کان ملکاً له کذلک فلا أثر لها، و لا تثبت
جلسه ۴۵ – ۲۹ آبان ۱۴۰۱ (مسأله ۶۰): إذا ادّعى شخص مالًا فی ید آخر، و هو یعترف بأنّ المال لغیره و لیس له، ارتفعت عنه المخاصمه، فعندئذٍ إن أقام المدّعى البیّنه على أنّ المال له حکم بها له، و لکن بکفاله الغیر على ما مرّ فی الدعوى على الغائب
صورتهای مساله جلسه ۱۱ – ۹ مهر ۱۴۰۱ مرحوم آقای خویی در فصل دعوای املاک در مساله اول به ادعای بلامنازع پرداختند و در مساله دوم به ادعای دارای منازع اشاره کردهاند. مرحوم محقق در شرایع برای این مساله سه فرض ذکر کردهاند و مرحوم صاحب جواهر فرض چهارمی هم
جلسه ۱ – ۶ شهریور ۱۴۰۱ بحث به دعوای املاک رسیده است که در تکمله المنهاج به صورت فصل مستقلی مطرح شده است که البته با این عنوان به مباحث گذشته مرتبط نیست در حالی که مسائل مذکور در این بخش به بحث قبل مرتبط است و در مورد موازین
جلسه ۱۳۰ – ۲۵ خرداد ۱۴۰۱ (مسأله ۵۴): إذا کان مال شخص فی ید غیره جاز له أخذه منه بدون إذنه، و أمّا إن کان دیناً فی ذمّته فإن کان المدّعى علیه معترفاً بذلک و باذلًا له فلا یجوز له أخذه من ماله بدون إذنه، و کذلک الحال إذا امتنع
جلسه ۱۲۵ – ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ بحث به دعوای للغیر منتهی شده است. در مواردی که مدعی اصیل نباشد مثلا وکیل یا ولی یا وصی باشد، آیا میتواند مدعی علیه را قسم بدهد؟ و در صورتی که مدعی علیه رد یمین کند میتواند قسم بخورد و اگر قسم نخورد ادعا
جلسه ۱۲۳ – ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ بحث در شروط دعوی بود که برخی از آنها گذشته است و برخی از آنها هم اگر چه قبلا ذکر نشده اما مرحوم آقای خویی در اینجا ذکر نکرده است. مثل اینکه دعوی باید صریح باشد. به نظر میرسد منظور از صراحت، نص در
جلسه ۱۱۱ – ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ یکی دیگر از شروطی که برای مدعی به، به نظر میرسد عدم مرور زمان در امور مالی است که در کلمات علماء مطرح نشده است. یعنی اگر مدعی به چیزی است که زمان قابل توجهی از آن گذشته است و مدعی در طول این
جلسه ۱۰۷ – ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ مرحوم آقای خویی بعد از ذکر شرایط مدعی، شروط دعوا را ذکر کردهاند که شروط دعوا دو قسمند. برخی شروط خود دعوا هستند مثل اینکه دعوا به صورت جزمی بیان شود و برخی شروط مدعا به هستند مثل اینکه باید ادعای امر مشروع باشد.
جلسه ۱۰۶ – ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ در برخی از کلمات رشد به عنوان یکی از شرایط مدعی ذکر شده است هر چند کلمات اکثر فقهاء خالی از ذکر این شرط هستند. از جمله کسانی که این شرط را ذکر کرده است محقق اردبیلی است. مرحوم آقای خویی بعد از حکایت
جلسه ۱۰۲ – ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ در کلمات علماء بعد از تعریف مدعی، شرایط او ذکر شده است و البته برخی از شروط مذکور در کلام علماء، شرایط خود ادعا هستند نه مدعی. اولین شرط مذکور در کلام مرحوم آقای خویی عقل است که البته ایشان هیچ دلیلی برای آن
جلسه ۹۸ – ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ بحث بعد از این به مسائل مربوط به مدعی میرسد. یکی از ارکان بحث قضا، مدعی است. قبلا مباحث باب قضا را به این صورت تقسیم کردیم که بعد از تعریف قضا و بیان حکم آن، باید در مورد مدعی صبحت کنیم چون یکی
جلسه ۹۱ – ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ مساله بعد که در کلام مرحوم آقای خویی مطرح شده است فرض ادعای وقف مال توسط برخی از ورثه است. (مسأله ۴۱): إذا ادّعى بعض الورثه أنّ المیّت قد أوقف علیهم داره مثلًا نسلًا بعد نسل و أنکره الآخرون، فإن أقام المدّعون البیّنه ثبتت
جلسه ۹۰ – ۲۵ بهمن ۱۴۰۰ (مسأله ۴۰): لو کان بین الجماعه المدّعین مالًا لمورثهم صغیر فالمشهور أنّه لیس لولیّه الحلف لإثبات حقّه، بل تبقى حصّته إلى أن یبلغ، و فیه إشکال، و الأقرب أنّ لولیّه الحلف، فإن لم یحلف و مات الصبی قبل بلوغه قام وارثه مقامه، فإن حلف
جلسه ۸۵ – ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ بحث در محدوده اعتبار شاهد و یمین است. آنچه گفته شد این بود که هر چند در برخی از این روایات اعتبار شاهد و یمین در خصوص دین بیان شده است و این روایات نمیتوانند مقید اطلاقاتی باشند که اقتضاء میکنند شاهد و یمین
جلسه ۸۰ – ۶ بهمن ۱۴۰۰ جهت پنجم در مسائل مرتبط با شاهد و یمین، دایره اعتبار آن است. حجیت بینه مطلق است و قطعا حدود اعتبار شاهد و یمین، حد اعتبار بینه نیست و این محل خلاف نیست، آنچه اختلافی است این است که آیا شاهد و یمین در
جلسه ۸۰ – ۶ بهمن ۱۴۰۰ جهت چهارم در مسائل مرتبط با شاهد و یمین این است که آیا در موارد شاهد و یمین، عدالت مدعی هم شرط است؟ شاهد باید عادل باشد اما آیا مدعی که میخواهد قسم بخورد هم باید عادل باشد؟ از عبارتی از مرحوم سید مرتضی
جلسه ۷۹ – ۵ بهمن ۱۴۰۰ جهت سوم بحث در شاهد و یمین که به نظر از کلام محقق شروع شده است این است که بر فرض اعتبار ترتیب بین شاهد و یمین، آیا ترتیب بین اثبات عدالت شاهد و یمین هم معتبر است؟ یعنی اول باید شاهد شهادت بدهد
جلسه ۷۸ – ۴ بهمن ۱۴۰۰ جهت دوم در شاهد و یمین که مرحوم آقای خویی به آن اشاره کرده است اعتبار شاهد و یمین در ادعای بر میت است. آیا شاهد و یمین فقط در ادعای بر مدعی علیه زنده معتبر است یا در ادعای بر میت هم معتبر