۱۹ اسفند ۱۳۹۴
دلیل سوم:
اجماع. عبارتی از مرحوم علامه نقل شده است که از آن تحقق اجماع بر حجیت استصحاب استفاده میشود.
(الاستصحاب حجه لإجماع الفقهاء على أنه متى حصل حکم ثم وقع الشک فی أنه طرأ ما یزیله أم لا وجب الحکم ببقائه على ما کان أولا و لو لا القول بأن الاستصحاب حجه لکان ترجیحا لأحد طرفی الممکن من غیر مرجح)
به نظر ما آنچه از این عبارت استفاده میشود این است که استصحاب فی الجمله حجت است اما استصحابی که منظور ایشان است غیر از استصحاب اصطلاحی است و ناظر به استصحاب عدم نسخ است و استصحاب عدم نسخ، استصحاب اصطلاحی نیست چون استصحاب اصطلاحی حکم به بقای حکم در فرض شک است با فرض عدم وجود دلیل بر بقای حکم.
اما در عدم نسخ، خود دلیل لفظی که احتمال نسخ در آن وجود دارد به اطلاق شامل زمان شک و بعد از آن هم هست و اطلاق همان طور که در موارد شک در تقیید حجت است در موارد شک در نسخ هم حجت است همان طور که روشن است که نسخ در حقیقت تقیید زمانی است.
در هر حال مرحوم آخوند میفرمایند بر فرض که اجماعی در این بین باشد، با وجود این همه نص و مدرک و ادله، ظن به اینکه این اجماع تعبدی است شکل میگیرد.
علاوه که اجماعی بر استصحاب محقق نیست و اقوال متعددی در اجماع وجود دارد حتی برخی آن را مانند قیاس دانستهاند.
و علاوه که این اجماع منقول است و اعتباری ندارد.