۲۷ فروردین ۱۳۹۹
به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان بحثی مطرح شده است که از عدهای از علماء و بزرگان هم مورد سوال قرار گرفته است که اشاره به این بحث در این برهه لازم است و آن هم بحث روزه گرفتن در این ایامی است که بیماری کرونا همه دنیا را درگیر کرده است.
وجوب روزه از ضروریات قطعی اسلام است اما قیدی دارد که بدون آن وجوب روزه موضوع ندارد. وجوب روزه مشروط است به عدم بیمار بودن مکلف به نحوی که توان روزه گرفتن را نداشته باشد. این شرط، از شروط وجوب روزه است و شخص بیمار مکلف به روزه نیست و اگر روزه هم بگیرد امر ندارد و فعل او مشروع نیست و در سقوط وظیفه هم تاثیر ندارد و لذا بیمار باید بعدا روزه را قضا کند و حتی اگر در زمان بیماری روزه هم بگیرد چون مامور به نیست در سقوط قضا از او نقشی ندارد. البته اگر بیماری شخص تا ماه رمضان سال آینده ادامه پیدا کند به طوری که فرد قدرت بر قضا تا ماه رمضان سال آینده را پیدا نکند قضا هم بر او واجب نیست. این کبری مورد اجماع همه مسلمین است و صوم مشروط به عدم بیماری است.
آنچه محل بحث است ملاک در بیماری و ضرری است که مانع از وجوب صوم است و البته هم باید در مورد ملاک واقعی بحث کرد و هم در مورد ملاک طریقی و اثباتی آن.
ملاک واقعی این شرط هر بیماری نیست یعنی هر بیماری مانع وجوب صوم نیست بلکه بیماری مانع است که با آن بیماری، مکلف توان عرفی روزه گرفتن نداشته باشد.
اما از نظر اثباتی ملاک وجوب روزه این است که مکلف خوف و ترس بیماری نداشته باشد یعنی اثباتا آنچه ملاک سقوط تکلیف است وجود واقعی و قطعی بیماری نیست. یعنی این طور نیست که فقط قطع به بیماری مانع وجوب روزه باشد. همین طور ملاک منحصر در قطع یا امارات معتبر (مثل خبر ثقه یا قول خبیر مثل پزشک) هم نیست، بلکه مجرد خوف و ترس از تاثیر روزه در بیماری (چه حدوث آن یا ادامه پیدا کردن آن یا تشدید آن) مانع وجوب روزه است.
بحثی که اینجا مطرح میشود این است که ملاک خوف و ترس از ضرر چیست؟
مساله خوف از ضرر در مسائل مختلفی از فقه ملاک حکم قرار گرفته است که مساله روزه یکی از آن مسائل است. در بحث حج، یکی از شرائط وجوب حج سلامت و عدم بیماری است و در آنجا هم همین بحث خوف ضرر و بیماری به عنوان مانع وجوب حج مطرح است. در باب طهارت مثل وضو و غسل هم همین بحث مطرح است و مسائل دیگری که متتبع در فقه به آنها دست پیدا میکند.
توجه به این نکته هم لازم است که خوف ضرر در برخی موارد جنبه طریقیت دارد و در برخی موارد موضوعیت دارد. برخی موارد با خوف ضرر حکم واقعی منتفی میشود و حکم دائر مدار وجود ضرر واقعی نیست اما در برخی موارد ملاک وجود واقعی ضرر است و خوف صرفا طریق است و اگر ضرر واقعا وجود نداشته باشد هر چند خوف و احتمال آن باشد، حکم منتفی نمیشود. فقهاء این مساله را در بحث سفری که خوف ضرر در آن باشد مطرح کردهاند و گفتهاند خوف ضرر ملاک واقعی است و اگر در سفری خوف ضرر و خطر باشد سفر معصیت است و نماز در آن تمام است حتی اگر در بین راه مشخص شود هیچ خطری در سفر نیست. بنابراین در هر مسالهای باید به این توجه کرد که آیا خوف ضرر معیار واقعی موضوع است یا اینکه طریق است.
قطع به ضرر و بیماری یا وجود حجت معتبری بر آن (مثل قول اهل خبره در صورت پذیرش حجیتش در این موارد) مسقط وجوب روزه است اما صرف احتمال ضرر بدون فحص از عقلایی بودن و قابل توجه بودن آن مسقط روزه نیست و قول اهل خبره از جهت ایجاد احتمال عقلایی نیز میتواند در حکم روزه دخیل باشد. توضیح مطلب:
مقتضای ادله وجوب روزه این است که روزه در هر حالی واجب است و عنوان خوف از بیماری و ضرر و عنوان حرج مقید این اطلاقند. در نتیجه تحقق عنوان خوف از بیماری یا حرج برای سقوط وجوب روزه لازم است و در صورت شک، مقتضای استصحاب عدم طرو مرض (در جایی که شک در حدوث بیماری باشد) یا عدم حرج عدم تحقق بیماری یا حرج است و در حقیقت با این استصحاب موضوع وجوب روزه محقق میشود.
بله با تحقق خوف ضرر نوبت به استصحاب نمیرسد چون شارع آن را برای عدم وجوب روزه طریق قرار داده است. هم چنین با تحقق عنوان حرج هم وجوب روزه ساقط است.
اما تحقق هر دو عنوان خوف از بیماری و حرج به عقلایی بودن و قابل توجه بودن احتمال بیماری از نظر عقلاء بستگی دارد و اگر احتمال عقلایی نباشد نه عنوان خوف از ضرر صادق است و نه عنوان حرج. به این بیان:
هر احتمال ضرر و بیماری موضوع حکم و مانع وجوب روزه نیست بلکه عنوان خوف و ترس از ضرر مسقط وجوب روزه است. برخی علماء در اینجا تعبیر کردهاند منظور از خوف و ترس از ضرر، احتمال عقلایی است یعنی احتمال قابل توجه است که منظور از آن ظن و گمان نیست بلکه همان احتمال مراد است اما احتمالی که از نظر عقلاء قابل توجه است اما اگر احتمالی باشد که عقلاء در زندگی متعارفشان به آن اعتناء نمیکنند ملاک عدم وجوب روزه نیست. بنابراین معیار میزان احتمال از نظر شخص نیست و اینکه اگر از نظر شخص احتمال ضرر زیاد باشد مجوز افطار و روزه نگرفتن نیست بلکه معیار احتمال عقلایی است یعنی از نظر عقلاء احتمال قابل توجهی باشد. یعنی عقلاء به آن احتمال در مثل آن مورد اعتناء کنند. پس صرف اینکه از نظر شخص احتمال ضرر زیاد باشد مجوز افطار نیست چون مصداق خوف و ترسی که مجوز افطار است نیست.
اگر معیار عدم وجوب روزه، احتمال باشد، مساله شخصی میشود یعنی هر کسی احتمال ضرر بر اثر روزه را بدهد روزه بر او واجب نیست هر چند دیگران برای چنین شخصی در چنین مسالهای ضرر را محتمل ندانندو فحص هم از وجود ضرر لازم نیست چون تمام موضوع احتمال است که فرضا محقق است و احتمال رفع آن با فحص باعث انتفای احتمال و موضوع نیست. مثل اصول عملیه که معیار آن شک و احتمال شخصی است و حتی فحص از سبب علم و یقین هم لازم نیست چون آنچه موضوع اصل عملی است شک است و حتی با احتمال زوال شک با فحص، موضوع (شک) همچنان باقی است و لذا اصل عملی جاری است و مواردی که فحص لازم است مثل شبهات حکمیه نه چون با احتمال زوال شک با فحص، شک از بین میرود بلکه چون موضوع آن اصل عملی فرض شک بعد از فحص است نه مطلق شک.
اگر خوف و ترس از ضرر هم به معنای احتمال باشد، مساله شخصی میشد و به مجرد احتمال شخصی روزه واجب نبود هر چند دیگران جازم به عدم ضرر هم باشند چون جزم دیگران موجب زوال احتمال از این شخص نمیشود.
اما در عدم وجوب روزه آنچه موضوع حکم است عنوان خوف از ضرر است و خوف ضرر به معنای احتمال ضرر نیست بلکه به معنای مخوف بودن ضرر است یعنی جایی که عقلاء ضرر را محتمل بدانند و عنوان خوف با صرف احتمال شخصی صدق نمیکند بلکه باید طوری باشد که عرفا خوف صدق کند و عرفا آن ضرر مخوف باشد نه اینکه محتمل باشد و مخوف بودن منوط به این است که از نظر عقلاء احتمال قابل توجهی نسبت به آن ضرر وجود داشته باشد. پس هم باید احتمال ضرر باشد و هم اینکه احتمال از نظر عقلاء به جا باشد و اگر عقلاء احتمال ضرر را بی جا میدانند احتمال خوف صدق نمیکند و به تبع وجوب روزه هم ساقط نخواهد بود حتی اگر خود مکلف ضرر را احتمال بدهد.
نتیجه اینکه موضوع خوف از ضرر است نه صرف احتمال، این است که اگر مکلف ضرر را احتمال بدهد، باید از عقلایی بودن احتمالش فحص کند چون تا احتمال عقلایی نباشد، عنوان خوف صدق نمیکند هر چند احتمال وجدانا محقق است اما موضوع عدم وجوب روزه صرف شک و احتمال بیماری و ضرر نیست بلکه خوف ضرر است.
بنابراین تحقق عنوان خوف از ضرر بر عقلایی بودن احتمال متوقف است و تا وقتی احتمال عقلایی نباشد عنوان خوف از ضرر صدق نمیکند.
عنوان حرج نیز مانند عنوان خوف از ضرر به عقلایی بودن احتمال ضرر بستگی دارد. و به صرف وجود احتمال ضرر تا وقتی حرج صادق نباشد، وجوب روزه ساقط نیست.
عنوان حرج در جایی صادق است که احتمال ضرر، احتمال قابل توجهی در نزد عقلاء باشد ولی اگر احتمال در نزد عقلاء قابل اعتناء نباشد، حرج محقق نیست تا وجوب روزه مرتفع شود. و لذا قول اهل خبره در مضر بودن روزه یا احتمال آن، در صدق عنوان حرج دخیل است به نحوی که اگر اهل خبره به عدم مضر بودن روزه حکم کنند، وجوب روزه حرجی نخواهد بود و وجوب منتفی نیست.
حاصل اینکه قول اهل خبره از این جهت که در تحقق یا عدم تحقق عنوان ترس از ضرر یا حرج موثر است هم میتواند در حکم مدخلیت داشته باشد نه صرف اینکه قول اهل خبره در تحقق یا عدم تحقق موضوع معتبر است. با قول خبره، اگر برای شخص مکلف احتمال ضرری بودن روزه به وجود بیاید و عنوان حرج صادق باشد، وجوب روزه ساقط است. پس اگر از نظر خبیر روزه مضر باشد یا احتمال ضرر باشد اما خود مکلف به عدم ضرر معتقد باشد، وجوب روزه ساقط نیست چون قول خبره در این صورت جنبه طریقیت ندارد. هم چنین اگر فرد خودش ضرر را محتمل بداند اما از نظر اهل خبره، احتمال قابل توجهی نباشد، وجوب روزه ساقط نیست چون حرج صدق نمیکند. پس به نکته مدخلیت حرج و اناطه حرج به عقلایی بودن احتمال ضرر، قول اهل خبره در حکم وجوب یا عدم وجوب روزه تاثیر گذار است.
نتیجه اینکه عقلایی بودن احتمال ضرر هم در تحقق عنوان خوف از ضرر موثر است و هم در تحقق عنوان حرج و بدون احتمال عقلایی هیچ کدام از این دو عنوان که میتوانند رافع وجوب روزه باشند محقق نخواهند بود و قول اهل خبره در عقلایی بودن یا نبودن احتمال موثر است.
۲۸ فروردین ۱۳۹۹
روزه و بیماری
اگر چه در آیه شریفه «فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً» (البقره ۱۸۴ و ۱۸۵) موضوع سقوط وجوب روزه مریضی مریضی عنوان شده است اما متفاهم از این آیه شریفه این است که موضوع عدم وجوب روزه، عدم توانایی و قدرت بر روزه است و مریضی کنایه از عدم توانایی است و لذا اگر کسی بیمار نباشد اما توانایی روزه نداشته باشد مثلا شخص ضعیف المزاج است روزه بر او واجب نیست همان طور که اگر کسی بیمار باشد اما توانایی روزه گرفتن دارد و روزه برای بیماری او ضرر ندارد، روزه بر او واجب است. اینکه تعبیر کنایی مریضی از عدم قدرت تعبیر کاملا عرفی است و همان طور که در آیه شریفه «فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً» (النساء ۴۳ و المائده ۶) عدم وجدان تعبیر کنایی از عدم تمکن از استعمال آب است.
بنابراین مطابق فهم عرفی، موضوع سقوط وجوب روزه عدم قدرت است و اگر کسی بالفعل بیمار باشد که در اثر آن توانایی بر روزه نداشته باشد مشمول آیه شریفه است و وجوب روزه از او ساقط است، و اگر بالفعل بیمار نباشد اما خوف و ترس حدوث بیماری را داشته باشد مشمول آیه شریفه است. گفته نشود در آیه شریفه گفته شده کسی که بیمار است بر او روزه واجب نیست اما کسی که بالفعل بیمار نیست هر چند خوف مریضی داشته باشد مشمول آیه نیست چون گفتیم از نظر فهم عرفی، بیماری موضوعیت ندارد بلکه موضوع عجز و عدم قدرت است و در صدق عجز و عدم قدرت بین عدم قدرت بالفعل و بین حدوث آن به سبب روزه تفاوتی نیست. در جایی که کسی که سالم است اما اگر روزه بگیرد، بیمار میشود عرفا صدق میکند که او توانایی روزه گرفتن ندارد و از روزه گرفتن عاجز است. همان طور که اگر بیماری کسی در اثر روزه گرفتن تشدید شود یا بیماریاش مضر شود یا بیشتر ادامه پیدا کند یا مانع علاج و درمان میشود، عنوان عجز و عدم قدرت صادق است.
بنابراین تردید برخی مثل علامه در عدم وجوب روزه برای فرد سالمی که خوف حدوث بیماری در اثر روزه را دارد به جا نیست. مرحوم علامه در منتهی فرمودهاند:
«الرابع: الصحیح الذی یخشى المرض بالصیام هل یباح له الفطر؟ فیه تردّد ینشأ من وجوب الصوم بالعموم و سلامته عن معارضه المرض، و من کون المریض إنّما أبیح له الفطر لأجل الضرر به، و هو حاصل هنا؛ لأنّ الخوف من تجدّد المرض فی معنى الخوف من زیادته و تطاوله.» (منتهی المطلب، جلد ۹، صفحه ۲۷۵)
با آنچه گفتیم مشخص میشود که موارد خوف حدوث ضرر، مندرج در عموم آیه شریفه است علاوه که روایات دیگری در مورد خوف از حدوث مرض وجود دارد که از نظر سند و دلالت تمامند.
در هر حال اینکه ملاک عدم وجوب روزه مریضی نیست بلکه ملاک عدم قدرت بر روزه است، از روایات هم قابل استفاده است.
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنْ شُعَیْبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا حَدُّ الْمَرِیضِ إِذَا نَقِهَ فِی الصِّیَامِ قَالَ ذَلِکَ إِلَیْهِ هُوَ أَعْلَمُ بِنَفْسِهِ إِذَا قَوِیَ فَلْیَصُمْ (الکافی، جلد ۴، صفحه ۱۱۹)
مطابق این روایت معیار قدرت بر روزه است. اگر کسی بر روزه قدرت دارد باید روزه بگیرد چه اینکه مریض باشد یا نباشد و اگر کسی قدرت نداشته باشد، روزه بر او واجب نیست چه سالم باشد یا بیمار باشد یا در دوره نقاهت باشد و …
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ سَأَلْتُهُ مَا حَدُّ الْمَرَضِ الَّذِی یَجِبُ عَلَى صَاحِبِهِ فِیهِ الْإِفْطَارُ کَمَا یَجِبُ عَلَیْهِ فِی السَّفَرِ مَنْ کَانَ مَرِیضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ قَالَ هُوَ مُؤْتَمَنٌ عَلَیْهِ مُفَوَّضٌ إِلَیْهِ فَإِنْ وَجَدَ ضَعْفاً فَلْیُفْطِرْ وَ إِنْ وَجَدَ قُوَّهً فَلْیَصُمْهُ کَانَ الْمَرَضُ مَا کَانَ (الکافی، جلد ۴، صفحه ۱۱۸)
در این روایت هم معیار ضعف و ناتوانی بیان شده است در مقابل قدرت و توانایی بر روزه.
این روایات در حقیقت تفسیر همان آیه شریفه است نه اینکه معیاری زائد بر آیه شریفه بیان کند.
رَوَى ابْنُ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع مَا حَدُّ الْمَرَضِ الَّذِی یُفْطِرُ فِیهِ الصَّائِمُ وَ یَدَعُ الصَّلَاهَ مِنْ قِیَامٍ فَقَالَ بَلِ الْإِنْسٰانُ عَلىٰ نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَا یُطِیقُهُ (من لایحضره الفقیه، جلد ۲، صفحه ۱۳۲)
خلاصه اینکه این روایات به روشنی بر این دلالت میکنند که بیماری و مرض معیار نیست بلکه معیار عدم قدرت و توانایی است. و اگر موضوع آیه عدم قدرت عرفی است، در موارد حدوث بیماری یا تشدید آن یا مضر شدن آن یا ادامه پیدا کردن آن و … قدرت صدق نمیکند و لذا روزه واجب نیست و نیازی به صدق عنوان حرج نیست.
بحث دیگر این بود که معیار در جواز افطار علم به ضرر است یا ظن به آن و یا حتی احتمال هم برای افطار کافی است؟ گفتیم در این موارد شارع احتمال را به عنوان طریق بر تنجیز محتمل قرار داده است. طریقیت علم روشن است و لذا اگر کسی علم داشته باشد که به واسطه روزه بیمار میشود یا بیماریاش تشدید میشود وجوب روزه از او ساقط است هم چنان که اگر کسی علم نداشته باشد اما ظن و گمان به حدوث یا تشدید بیماری داشته باشد وجوب روزه از او ساقط است و در آن اجماع هم ادعا شده است و تفاوتی هم ندارد این ظن و گمان ناشی از تجربه باشد یا قول خبره یا هر اماره ظنی دیگر.
طبق بیان ما دلیل اکتفاء به ظن این است که معیار عدم قدرت بود و با وجود ظن و گمان به حدوث یا تشدید بیماری، قدرت و توانایی صدق نمیکند چون قدرت عرفی به این است که فرد از ضرر مامون باشد و جایی که فرد از ضرر مامون نباشد بلکه مظنون الضرر باشد، قدرت صدق نمیکند. منظور از قدرت عرفی یعنی آنچه عقلاء در امور خودشان بر فعل اقدام میکنند یا نه؟ و همان طور که عقلاء در موارد علم به ضرر بر فعل اقدام نمیکنند در موارد ظن به ضرر هم اقدام نمیکنند و لذا قدرت عرفی وجود ندارد.
بلکه به نظر میرسد حتی ظن هم لازم نیست و اگر ضرر محتمل هم باشد (احتمال قابل توجه) قدرت صدق نمیکند. علاوه که در موارد ظن یا احتمال عقلایی، عنوان خوف صادق است و خوف ضرر و بیماری نیز مسقط وجوب روزه است.
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الصَّائِمُ إِذَا خَافَ عَلَى عَیْنَیْهِ مِنَ الرَّمَدِ أَفْطَرَ (الکافی، جلد ۴، صفحه ۱۱۸)
بنابراین هم به بیان صدق عجز و عدم قدرت و هم به بیان صدق خوف ضرر و بیماری در موارد ظن به حدوث یا تشدید بیماری یا احتمال عقلایی به حدوث یا تشدید آن، روزه واجب نخواهد بود.
توجه به این نکته لازم است که مراد از احتمال موجب سقوط وجوب روزه، هر ظن یا احتمال شخصی حتی بدون فحص نیست بلکه احتمالی موجب سقوط روزه است که بعد از فحص و سوال از اهل خبره و افراد مطلع باقی و مستقر باشد. چنین احتمالی منجز است و ترتیب آثار بیماری لازم است اما احتمال بدون فحص و بررسی که فرد احتمال میدهد با فحص زائل شود، مجوز روزه نگرفتن و سقوط وجوب روزه نیست.
پس صرف احتمال مراد نیست بلکه مراد احتمال مستقر و احتمال بعد از فحص است.
چرایی این مطلب هم روشن است. عدم وجوب روزه یا به ملاک عجز و عدم قدرت است یا به ملاک صدق خوف و یا به ملاک صدق حرج.
در مورد عجز و ناتوانی صرف احتمال عدم قدرت کافی نیست بلکه در قدرت فحص لازم است و لذا در تمام تکالیف با اینکه قدرت شرط تکلیف است و شک در قدرت، شبهه مصداقیه و موضوعیه تکلیف است اما در موارد احتمال عجز، فحص از قدرت لازم است و به صرف احتمال عجز، تکلیف ساقط نیست و معروف بین محققین همین است و بنای عقلاء هم بر لزوم فحص از قدرت است. پس به صرف احتمال عجز و عدم قدرت روزه ساقط نیست بلکه باید فحص کند و اگر احتمال مستقر شد و احتمال قابل توجه عقلایی باشد، عجز و عدم قدرت صدق میکند و وجوب روزه ساقط است. اما اگر با فحص در کلمات اهل خبره، احتمال عقلایی زائل شود، روزه واجب است و این نه به ملاک حجیت تعبدی قول اهل خبره بلکه به ملاک زوال احتمال عقلایی و عدم صدق عجز و ناتوانی است.
بله اگر بین اهل خبره تعارض مستقری باشد، احتمال بیماری یا تشدید آن همچنان باقی است و احتمال مستقر خواهد بود در نتیجه عدم عجز صدق میکند و وجوب روزه ساقط است.
در مورد خوف هم گفتیم که صدق خوف متوقف بر عقلایی بودن احتمال است و گرنه اصلا خوف صدق نمیکند. معیار در صدق خوف این است که احتمال به گونهای باشد که در شئون و امور عادی عقلاء (نه وظایف شرعی) تاثیر گذار باشد و عقلاء به آن توجه کنند. پس اگر احتمال طوری باشد که عقلاء در زندگی مادی خودشان به آن احتمال توجه کنند و بر آن ترتیب اثر بدهند، خوف صدق میکند. مثلا اگر احتمال به حدی باشد که عقلاء امور عادی مثل کسب و کارشان را تعطیل کنند و از آن احتراز کنند، در مورد وظیفه شرعی هم رعایت آن احتمال لازم است اما اگر در امور عادی خودشان به آن احتمال ترتیب اثر نمیدهند صرف اینکه شاید در اثر انجام وظیفه شرعی بیماری حادث شود موجب سقوط تکلیف نیست.
اما در مورد حرج، گفتیم حرج باید احراز شود و به صرف احتمال حرج و بیماری، تکلیف ساقط نیست چون اصل عدم حرج است (هرچند اصل عدم ازلی باشد). پس تا حرج احراز نشود وجوب روزه ساقط نیست و امکان زوال احتمال با فحص، موجب عدم صدق حرج خواهد بود. و برای نفی اسناد حرج به شارع، نفی وجوب صوم تنها در صورتی که در با فحص احتمال بیماری و حرج وجود داشته باشد، کافی است.
نتیجه اینکه احتمالاتی که مانعی در امور عادی و زندگی روزمره مردم ایجاد نمیکند و با وجود آنها مردم هم چنان به امور عادی خودشان مشغولند، نباید بهانه ترک وظایف شرعی قرار گیرد. این احتمالات وسواسند و نباید مورد توجه قرار گیرند یا از این جهت که حتی در نزد محتمِل هم احتمالات ضعیفی هستند که در این صورت اصلا خوف صدق نمیکند تا مسقط وجوب روزه باشد و یا از این جهت که هر چند برای محتمِل قابل توجه است اما ناشی از مناشئ صحیح عقلایی نیست. یعنی از نظر عقلاء آن مناشئ را برای ایجاد این مقدار احتمال صالح نمیدانند. لذا اگر یک پزشک در رابطه با تاثیر روزه در حدوث یا تشدید بیماری و خطر آن هشدار بدهد اما در مقابل عدهای دیگری از پزشکان و خبرگان احتمال را به جا ندانند مانع وجوب روزه نخواهد بود. در این موارد اگر چه ممکن است خوف شخصی صدق کند اما در سقوط وجوب روزه مخوف بودن امر در نزد عقلاء لازم است یعنی باید منشأ خوف از نظر عقلاء هم مخوف باشد. به عبارت دیگر خوف منصرف به آن چیزی است که برای عقلاء مخوف باشد.
نکته دیگر که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که در مواردی که ضرر قابل جبران است یعنی ضرر به گونهای باشد که بتوان جلوی آن را گرفت و با رعایت اموری بتوان جلوی حدوث یا تشدید بیماری را گرفت، موضوع منتفی است و ضرر و عجز و ناتوانی و حرج و خوف صدق نمیکند. بنابراین اگر مثلا برای جلوگیری از بیماری مرطوب بودن حلق و دهان لازم باشد، چنانچه میتوان با اموری این رطوبت را تامین کرد و روزه گرفت، وجوب روزه ساقط نیست. مثلا در مورد همین بیماری کرونا (اگر فرضا مرطوب بودن گلو و دهان در جلوگیری از آن موثر باشد) این رطوبت را به چند طریق میتوان تامین کرد از جمله:
خوردن و آشامیدن به مقدار لازم در فرصت اذان مغرب تا اذان صبح و تقویت عمومی بدن
اجتناب از حرکات سنگین و سخت که به از دست رفتن آب بدن یا طرو ضعف شدید منجر میشود حتی اگر مستلزم ترک کار و فعالیت در طول روز باشد.
جویدن مثل آدامس که ایجاد بزاق و رطوبت کند و البته مزه نداشته باشد و یا اجزاء قابل توجهی از آن جدا نشود و بلع شود تا افطار محسوب شود.
مضمضه و حتی قرقره و استنشاق، قرار گرفتن در هوای مرطوب (حتی اگر رطوبت مصنوعی باشد) چه سرد و گرم یا رقیق یا غلیظ، معطر یا بدون عطر و …
این امور به صورت عادی و اختیاری هم موجب بطلان روزه نیستند چه برسد به جایی که انجام آنها برای روزه گرفتن و دفع احتمال بیماری لازم باشد.
و تشکیک در بطلان روزه با بخور نابجا ست چون آنچه ممنوع است خوردن و آشامیدن یا غبار غلیظ است و بخور حتما مندرج در این عناوین نیست و لذا قرار گرفتن در حمام و استنشاق بخار حمام مبطل روزه نیست.
بنابراین به نظر میرسد با توجه به تصریح عدهای از اهل خبره و پزشکان چه مسلمان و چه غیر مسلمان در عدم تاثیر روزه در حدوث یا تشدید بیماری کرونا به صرف احتمال حدوث یا تشدید بیماری در اثر روزه، نمیتوان روزه را ترک کرد. علاوه بر تاکیدات بسیاری از پزشکان در فواید روزه حتی در تقویت سیستم ایمنی بدن و جلوگیری از امراض و …
بله ممکن است کسانی استثناء باشند مثل کسانی که ضعف ایمنی دارند یا بالفعل به بیماری مبتلا هستند و …
در جلسهای در روز گذشته که تعداد زیادی از پزشکان متخصص و فوق تخصص مرتبط با این امر حضور داشتند هیچ احتمال عقلایی در مورد احتمال تاثیر روزه در حدوث این بیماری یا تشدید آن وجود ندشت و اگر چه برخی از آنان مرطوب بودن حلق و دهان را برای کاهش احتمال ابتلاء به بیماری موثر میدانستند اما خودشان هم قبول داشتند که این مقدار از رطوبت میتواند در عین روزه بودن تامین شود به همان مواردی که مثال زدیم و این طور نیست که روزه گرفتن در کنار آن ممکن نباشد.
نتیجه اینکه به نظر میرسد در این شرایط به حسب آنچه از کلمات اهل خبره استفاده میشود مانعی از انجام این وظیفه الهی نیست و امیدواریم خداوند به برکت ماه مبارک رمضان و انجام تکلیف و روزه گرفتن عباد برای تحصیل رضای او، همه را از بلا مصون بدارد و این بلا را از همه عالم دفع کند.