جلسه ۲۹ – ۵ آبان ۱۴۰۳
مرحوم آخوند در ادامه به مفهوم عدد و مفهوم لقب پرداختهاند.
لقب در اصطلاح اصولی یعنی وصفی عنوانی بدون اینکه معتمد بر موصوف باشد یا عنوان ذات موضوع حکم قرار بگیرد پس «زید موجود» جزو مفهوم لقب است همان طور که «قائم یجب علیه کذا» جزو مفهوم لقب است و اصلا توهم دلالت لقب بر مفهوم هم وجود ندارد و ذکر آن در بحث مفاهیم از این جهت است که در برخی موارد قضیه لقبیه در مقام حصر استفاده شده و گمان شده که از لقب حصر فهمیده میشود و این غفلت از این است که مفهوم ناشی از حصر است نه اینکه لقب بر حصر دلالت داشته باشد.
مرحوم آخوند میفرمایند عدد نیز مفهوم ندارد و لذا اگر گفته شد «سه چیز ناقض وضوء است» مفهوم ندارد که چیز دیگری ناقض وضوء نیست. همان طور که اگر میگفت «خواب و بول و غائط ناقض وضوء است» دلالت نداشت که چیز چهارمی ناقض نیست اگر بگوید «سه چیز ناقض وضوء است» هم مفهوم ندارد. پس نه عدد به عنوان عدد مفهوم دارد و نه واقع عدد بر مفهوم دارد. بله اگر جایی مقام، مقام حصر باشد حتی اگر عدد هم ذکر نشود بلکه واقع عدد ذکر شود بر مفهوم دلالت خواهد داشت.
سپس فرمودند بله در جایی که عدد ذکر شود انجام کمتر از آن مجزی نیست اما نه از این جهت که عدد بر مفهوم دلالت دارد بلکه از این جهت که مأمور به محقق نشده است و لذا حتی اگر عدد هم ذکر نشود بلکه واقع عدد گفته شود امر ساقط نخواهد بود. پس اگر گفته شود «سه بار تسبیح بگو» کمتر از سه بار مجزی نیست چون مأمور به انجام نشده است همان طور که اگر گفته میشد «بگو سبحان الله سبحان الله سبحان الله».
اما نسبت به نفی زیاده، گاهی عدد فقط در مقام بیان حدّ از جهت بیان حدّ اقلّ است که در این صورت دلالت ندارد که بیشتر ممنوع است بلکه حتی ممکن است زائد افضل هم باشد و گاهی عدد در مقام تحدید از جهت زیاده هم هست بر اینکه بیشتر هم ممنوع است دلالت دارد و این هم مفهوم عدد نیست بلکه چون متکلم در مقام تحدید است چنین معنایی از آن فهمیده میشود پس به طور کلی میتوان گفت عدد مطلقا مفهوم ندارد.
صاحب فصول در بحث مفهوم لقب و عدد، دو عنوان دیگر هم وارد کرده است و آن هم ذکر زمان و مکان است پس اگر گفت «در روز جمعه غسل کن» به این معنا نیست که در غیر روز جمعه نمیتوان آن غسل را انجام داد. زمان مفید حصر و مفهوم نیست. مکان هم همین طور است لذا اگر گفته شد «کسی که در مسجد نماز بخواند این مقدار اجر دارد» به این معنا نیست که این اجر در خارج از مسجد وجود ندارد تا اگر گفته شود این اجر در مثلا نماز در حرم امام علیه السلام هم همان ثواب را دارد بین آنها تنافی باشد.
بله امتثال امر بدون آن زمان و مکان محقق نمیشود اما نه به ملاک مفهوم بلکه از این جهت که متعلق امر محقق نشده است.
بله اگر زمان و مکان قید حکم باشند بر مفهوم دلالت دارند اما ذکر زمان و مکان در چیزی بیش از بیان موضوع ظهور ندارد. صرف امر به چیزی در زمان یا مکان به این معنا نیست که سنخ طلب و حکم را به آن زمان یا مکان مقید کرده است.
ما بر لقب و عدد و زمان و مکان یک مورد دیگر هم اضافه میکنیم و آن عناوین اشیاء است و لذا اگر گفت «فاغسلوا وجوهکم» به این معنا نیست که شستن بیشتر از صورت واجب نیست و این هم از قبیل مفهوم لقب است. بله اگر مقام، مقام تحدید باشد بر حصر و مفهوم دلالت خواهد داشت اما این بر اساس قرینه خاص و مقام است.
صاحب فصول بعد از این فرمودهاند مفاهیم در آنچه گفته شد منحصر نیست و غیر از این موارد، امور دیگری نیز وجود دارند که بر مفهوم دلالت دارند مثل کلمه «بعض» که مفهوم دارد و اگر گفت «لایحل بعض اللحوم» یعنی بعضی از گوشتها حلال هستند. یا مثلا «نفی کل» مفهوم دارد و اگر گفت «لیس کل صدیق وفیّ» به این معنا ست که بعضی از اصدقاء اوفیاء هستند ما اگر چه در مورد برخی از این موارد اشکال داریم اما ذکر آنها به جهت پیگیریهای بعدی توسط خود دوستان بود.
جلسه ۳۰ – ۶ آبان ۱۴۰۳
در پایان بحث مفاهیم ذکر برخی نکات لازم است:
اول: ما گفتیم عدد مفهوم ندارد همان طور که ذکر اسامی زمان و مکان مفهوم ندارد و اگر هم در موردی مفهوم احساس میشود ناشی از قرائن است. مؤید این مطلب ملاحظه موارد استعمال عدد در نصوص و روایات است و ما فقط به برخی از وارد اشاره میکنیم:
… أَنَّ الْقَلَمَ رُفِعَ عَنْ ثَلَاثَهٍ عَنِ الصَّبِیِّ حَتَّى یَحْتَلِمَ وَ عَنِ الْمَجْنُونِ حَتَّى یُفِیقَ وَ عَنِ النَّائِمِ حَتَّى یَسْتَیْقِظَ. (الخصال، ج ۱، ص ۹۴)
در این معنا هیچ مفهومی احساس نمیشود.
عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ جَمِیعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الدِّهْقَانِ عَنْ دُرُسْتَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: ثَلَاثَهٌ یُتَخَوَّفُ مِنْهَا الْجُنُونُ التَّغَوُّطُ بَیْنَ الْقُبُورِ وَ الْمَشْیُ فِی خُفٍ وَاحِدٍ وَ الرَّجُلُ یَنَامُ وَحْدَهُ. (الکافی، ج ۶، ص ۵۳۴)
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ: قُلْتُ لَهُ فِی مَسْحِ الْخُفَّیْنِ تَقِیَّهٌ فَقَالَ ثَلَاثَهٌ لَا أَتَّقِی فِیهِنَ أَحَداً شُرْبُ الْمُسْکِرِ وَ مَسْحُ الْخُفَّیْنِ وَ مُتْعَهُ الْحَجِّ قَالَ زُرَارَهُ وَ لَمْ یَقُلْ الْوَاجِبُ عَلَیْکُمْ أَلَّا تَتَّقُوا فِیهِنَّ أَحَداً. (الکافی، ج ۳، ص ۳۲)
… ثَلَاثَهٌ یَزِدْنَ فِی الْحِفْظِ وَ یُذْهِبْنَ الْبَلْغَمَ اللُّبَانُ وَ السِّوَاکُ وَ قِرَاءَهُ الْقُرْآن… (من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۵)
… لَعَنَ اللَّهُ ثَلَاثَهً آکِلَ زَادِهِ وَحْدَهُ وَ رَاکِبَ الْفَلَاهِ وَحْدَهُ وَ النَّائِمَ فِی بَیْتٍ وَحْدَه … (من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۹)
در این موارد از استعمال به هیچ عنوان مفهومی احساس نمیشود و مواردی که مفهوم احساس میشود ناشی از قرائن است نه ذکر عدد و شاهد آن هم این است که در آن موارد حتی اگر واقع عدد هم ذکر شود از آن حصر و مفهوم استفاده میشود.