جلسه ۹۰ – ۷ اسفند ۱۳۹۵
مرحوم آقای بروجردی و آقای خویی و آقای گلپایگانی در موارد تلف تفصیل دادهاند و گفتهاند اگر همان عینی که عبد برای عمل بر روی آن اجیر شده است، تلف شود مولا ضامن است و اگر غیر آن تلف شود، خود عبد ضامن است.
وجه تفصیل ایشان برای ما روشن نشده است و به نظر ما از روایت زراره و ابوبصیر و روایت ابوبصیر، چنین چیزی استفاده نمیشود.
در روایت زراره و ابوبصیر عبارت «ضیع شیئا» آمده است و در روایت ابوبصیر هم عبارت «فیستهلک مالا کثیرا» وجود دارد و این دو عبارت هم با موردی که عبد مال مورد عمل اجاره را تلف کند سازگار است و هم با جایی که مال دیگری را تلف کند و لذا اصلا مشخص نیست چرا ایشان چنین جمعی را ارائه کردهاند.
مساله بعدی که سید متعرض شدهاند:
مسأله إذا آجر دابه لحمل متاع فعثرت و تلف أو نقص لا ضمان على صاحبها إلا إذا کان هو السبب بنخس أو ضرب
مرحوم سید در این مساله میفرمایند اگر تلفی که اتفاق افتاده است مستند به صاحب حیوان باشد، صاحب حیوان ضامن است و بحث در تعدی و تفریط نیست یعنی حتی مواردی را که صاحب حیوان مجاز به ضرب و … بوده است هم شامل است.
بنابراین منافاتی بین این مساله و مساله حمل متاع بر روی سر نیست که در آنجا سید فرمودند در آنجا اتلاف صدق میکند و در اینجا هم فرمودهاند اگر تلف مستند به صاحب حیوان باشد فرد ضامن است هر چند مقصر هم نباشد و دلیل آن هم همان اتلاف است.
در اینجا کسی به سید اشکال نکرده است اما به نظر ما اگر آن تسبیبی که از طرف صاحب حیوان اتفاق افتاده است یک مساله متعارفی باشد که متعارف منشأ نقص و تلف نیست و اتفاقا سبب شده است، علی القاعده نباید ضامن باشد و اهدار مالک شامل این موارد است.
مساله بعدی که سید متعرض آن شده است:
مسأله إذا استأجر سفینه أو دابه لحمل متاع فنقص أو سرق لم یضمن صاحبها نعم لو اشترط علیه الضمان صح لعموم دلیل الشرط و للنص
در اینجا هم مرحوم سید همان حرف را بیان کردهاند و فقط مساله اشتراط ضمان را مطرح کردهاند و البته اینکه ایشان فرمودهاند عموم دلیل شرط اینجا را شامل است حرف صحیحی نیست و ما قبلا عرض کردیم و گفتیم ادله شرط مشرع نیستند بلکه مشروعیت شرط باید با دلیل دیگری ثابت باشد تا مشمول دلیل نفوذ و صحت شرط قرار بگیرد.