چهارشنبه، ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
بعد از این مرحوم محقق به یکی دیگر از اسباب ردّ شهادت بر اساس تهمت اشاره کردهاند که شهادتی است که موجب دفع ضرر از شاهد باشد و برای آن سه مورد را مثال زدهاند. یکی عاقله متهم به قتل خطا که به جرح شهود جنایت شهادت بدهند. در این مورد روشن است که طرف دعوای مدعی خود همان عاقله هستند نه قاتل و لذا جرح شهود جنایت توسط آنها ادعای طرف دعوی به جرح شهود مدعی است که به اثبات نیاز دارد و لذا ردّ شهادت در این مورد نه به خاطر وجود تهمت است بلکه به خاطر این است که شهود خودشان طرف ادعاء و مدعی علیه هستند مثل همان جایی که شخص به شرکت خودش در مال شهادت بدهد! همان طور که شهادت خود مدعی قبول نیست شهادت منکر و مدعی علیه هم قبول نیست.
مرحوم محقق شهادت وکیل و وصی به جرح شهود طرف مقابل را هم از موارد دفع ضرر از خودش دانسته است. مثلا اگر کسی ادعای طلبکاری از میت یا موکل دارد و بر آن بینه اقامه کرده است، شهادت وصی یا وکیل به جرح شهود مدعی در حقیقت اثبات ولایت خود وصی و وکیل بر آن مال است پس خود وصی و وکیل مدعی علیه محسوب میشوند و لذا جرح شهود مدعی توسط آنها دقیقا مثل این است که خود موکل شهود مدعی را جرح کند که به اثبات نیاز دارد.
صاحب جواهر هم به همین نکته تصریح کرده است و فرموده: «ضروره کون الجارح فی الجمیع هو المدعى علیه، فلا وجه لقبول شهادته فی دفع الدعوى عنه، کما هو واضح.»
بر همین اساس معلوم میشود برخی تفاصیل که در کلام شیخ در مبسوط ذکر شده مثل اینکه ردّ شهادت عاقله در جایی است که متمکن باشند اما اگر فقیر باشند یا از افراد طبقات دور باشند به نحوی که با وجود طبقات جلوتر در ضمان دیه نوبت به آنها نمیرسد شهادت آنها قبول است تفصیل درستی است چون در این موارد مانعی از قبول شهادت وجود ندارد.