چهارشنبه، ۴ بهمن ۱۴۰۲
در مقام دوم از مباحث مرتبط با عدالت (حقیقت و مفهوم عدالت) چهار مطلب بیان کردهایم.
مطلب پنجم: اختلال عدالت با اصرار بر صغیره
بر اساس آنچه ما گفتیم این مطلب موضوع پیدا نخواهد کرد اما مشهور که معتقدند ارتکاب صغائر مخلّ به عدالت نیست، اما اصرار بر صغیره را مخلّ به عدالت دانستهاند و لذا در مورد اصرار بحث کردهاند.
البته مرحوم محقق غیر از اصرار، ارتکاب صغائر در اغلب را هم مخلّ به عدالت دانست. پس ارتکاب صغیره سه حالت دارد یکی ارتکاب واحد و دیگری اصرار و سوم ارتکاب در اغلب.
و قبلا در توضیح آنها گفتیم اصرار یعنی فعل پیاپی اما اغلب یعنی فعل متفرق اما با کثرت.
آنچه باید توجه کرد این است که عنوان «اصرار» در ادله وجود دارد اما عنوان «اغلب» در روایات مذکور نیست. در برخی از روایات ذکر شده است که «لاصغیره مع الاصرار». در نتیجه کسانی که فقط ارتکاب کبیره را مخلّ به عدالت میدانند و اصرار بر صغیره گناه کبیره است در مورد معنای اصرار بحث کردهاند.
پنج نظر در کلام محقق نراقی ذکر شده است:
اول: اصرار یعنی مداومت بر انجام یک گناه و انجام همیشگی یک گناه. و البته روشن است که منظور از همیشه یعنی هر وقت زمینه کار وجود داشته باشد مرتکب میشود و لذا دوام هر چیزی بحسب خود آن است.
دوم: اصرار یعنی اکثار و لذا اصرار بر گناه یعنی گناه صغیره زیاد انجام بدهد هر چند همیشگی نباشد. و البته وحدت گناه لازم نیست.
سوم: اصرار اعم از دوام و کثرت است.
چهارم: اصرار یعنی عزم بر انجام مجدد گناه.
پنجم: اصرار یعنی انجام صغیره و عدم توبه از آن.
برای هر کدام از این اقوال وجوهی به عنوان دلیل ذکر شده است مثلا برای قول پنجم به این روایت تمسک شده است:
أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ قَالَ الْإِصْرَارُ هُوَ أَنْ یُذْنِبَ الذَّنْبَ فَلَا یَسْتَغْفِرَ اللَّهَ وَ لَا یُحَدِّثَ نَفْسَهُ بِتَوْبَهٍ فَذَلِکَ الْإِصْرَارُ. (الکافی، جلد ۲، صفحه ۲۸۸)
محقق نراقی معتقد است که باید اصرار را بر معنای لغوی حمل کرد و مفهوم لغوی اصرار، دوام است و صرف کثرت اصرار نیست. بله گاهی ممکن است شخص با یک بار ارتکاب مصرّ محسوب شود از این جهت که مرتکب گناه شده است و توبه را هم ترک کند و وجوب توبه هم فوری است پس هر لحظه که توبه نکند یعنی مداومت بر گناه دارد.
ایشان سپس فرموده است در برخی روایات در توضیح اصرار گفته شده است که یعنی کسی مرتکب گناه شود و استغفار نکند اما این روایات مخصوص به اصرار مذکور در آیه شریفه «وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» (آل عمران ۱۳۶) است نه اینکه اصرار را به صورت مطلق تفسیر کند.
پس اصرار یعنی دوام و البته لازم نیست دوام بر یک گناه باشد بلکه اگر همیشه گناهان مختلفی را انجام بدهد باز هم اصرار محقق میشود.
ایشان برای اثبات ادعای خودشان به کلمات برخی از اهل لغت استدلال کرده است و بعد فرمودهاند با عزم بر عود صدق اصرار معلوم نیست و حتی اگر هم الان صدقش معلوم باشد نمیتوان بر اساس آن اخبار را تفسیر کرد.
«و أمّا مع العزم علىٰ العود بدون الإکثار کما هو القول الرابع فصدق الإصرار غیر معلوم عرفاً، و لو علم فی هذا الزمان فلا یفید للأخبار.» (مستند الشیعه، جلد ۱۸، صفحه ۱۳۹)
این انکار اصل عدم نقل است. یعنی نمیتوان بر این اساس که الان با عزم بر عود شخص را مصرّ بر فعل میدانند اخبار و روایات را معنا کرد.
عرض ما این است که بر این اساس که «اصرار» موضوعیت داشته باشد در صدق اصرار وحدت نوع گناه هم ملاک است و انجام متعدد گناهان مختلف اصرار محسوب نمیشود. در اصرار بر چیزی، وحدت آن مفروض است و صرف تصور یک جامع انتزاعی نمیتواند موجب صدق اصرار باشد. در روایات گفته نشده است «اصرار بر ذنب» تا گفته شود همه گناهان مختلف در عنوان «ذنب» مشترکند و اصرار با انجام آنها صدق میکند.
در روایات که گفته شده است «لاصغیره مع الاصرار» یعنی با دوام بر انجام یک گناه صغیره نیست ولی کسی که گناهان متعدد را انجام میدهد مداومت بر انجام چیزی ندارد بله مداومت بر جامع دارد اما جامع آنها گناه نیست و گرنه حتی بین ذنب و غیر ذنب هم میتوان جامع تصویر کرد. تعبیر «صغیره» در روایت مشیر به نوع گناه محقق است یعنی شخص همان گناهی که انجام شده است.
نکته دیگری که باید در این مطلب مورد بررسی قرار بگیرد اخلال اصرار بر صغیره به عدالت است. یکی از ادلهای که به آن تمسک کردهاند این روایت است:
عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّهِیکِیِّ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ الْقَنْدِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا صَغِیرَهَ مَعَ الْإِصْرَارِ وَ لَا کَبِیرَهَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ. (الکافی، جلد ۲، صفحه ۲۸۸)
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَیْهِ الْقُمِّیُّ الْفَقِیهُ نَزِیلُ الرَّیِّ مُصَنِّفُ هَذَا الْکِتَابِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ أَرْضَاهُ رُوِیَ عَنْ شُعَیْبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ- عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص … وَ قَالَ ع لَا تُحَقِّرُوا شَیْئاً مِنَ الشَّرِّ وَ إِنْ صَغُرَ فِی أَعْیُنِکُمْ وَ لَا تَسْتَکْثِرُوا شَیْئاً مِنَ الْخَیْرِ وَ إِنْ کَبُرَ فِی أَعْیُنِکُمْ فَإِنَّهُ لَا کَبِیرَهَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ وَ لَا صَغِیرَهَ مَعَ الْإِصْرَار (من لایحضره الفقیه، جلد ۴، صفحه ۱۸)
که البته این روایت را به سند کامل در امالی نقل کرده است:
حَدَّثَنَا الشَّیْخُ الْفَقِیهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَیْهِ الْقُمِّیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا حَمْزَهُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى الْأَبْهَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا الْجَوْهَرِیُّ الْغَلَابِیُّ الْبَصْرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا شُعَیْبُ بْنُ وَاقِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ زَیْدٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَال (الامالی، صفحه ۴۲۲)
این روایات ضعف سندی دارند و مرحوم نراقی خواستهاند با عمل مشهور آن را جبران کنند و این برای ما عجیب است چرا که عمل مشهور اگر جابر ضعف سند هم باشد (که از نظر ما روشن نیست) شهرت قدمایی مهم است و همان طور که قبلا گفتیم مشهور قدماء اصلا گناه صغیره را قبول ندارند و ابن ادریس گفت این نظر فقط از شیخ طوسی در مبسوط وجود دارد و غیر از او چنین نظری ندارند پس چطور میتوان چنین ادعایی را پذیرفت؟!
ممکن است گفته شود این روایت بر این دلالت دارد که اصرار بر صغیره، خودش کبیره است:
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ عَلَامَاتِ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَیْنِ وَ قَسْوَهُ الْقَلْبِ وَ شِدَّهُ الْحِرْصِ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا وَ الْإِصْرَارُ عَلَى الذَّنْبِ. (الکافی، جلد ۲، صفحه ۲۹۰)
صدوق نیز این روایت را به سند خودش از برقی از نوفلی از سکونی نقل کرده است. (الخصال، جلد ۱، صفحه ۲۴۳)
به اینکه گفته شود با اصرار با صغیره، صدق میکند که اصرار بر ذنب است و در این روایت اصرار بر ذنب از علامات شقاوت شمرده شده است و در قرآن گفته شده است که اشقیاء در جهنم هستند. البته شاید شقاوت در اینجا به معنای سخت دلی باشد نه اینکه خودش گناه است اما در نهایت دلالت این روایت فی الجمله خوب است و سند آن هم معتبر است.
روایت دیگری را مرحوم صدوق در توحید نقل کرده است:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ قَالَ سَمِعْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع یَقُول … وَ قَدْ قَالَ النَّبِیُّ ص لَا کَبِیرَهَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ وَ لَا صَغِیرَهَ مَعَ الْإِصْرَار … (التوحید، صفحه ۴۰۸)
این روایت نیز از نظر سندی صحیح است.
روایت دیگری را هم در ثواب الاعمال نقل کرده است:
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ قَالَ حَدَّثَنِی عَمِّیَ الْحُسَیْنُ بْنُ زَیْدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو الصِّینِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْخُرَاسَانِیِّ عَنْ مُیَسِّرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَائِشَهَ السَّعْدِیِّ عَنْ یَزِیدَ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ أَبِی سَلَمَهَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالا خَطَبَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص قَبْلَ وَفَاتِهِ وَ هِیَ آخِرُ خُطْبَهٍ خَطَبَهَا بِالْمَدِینَهِ حَتَّى لَحِقَ بِاللَّهِ تَعَالَى فَوَعَظَ بِمَوَاعِظَ ذَرَفَتْ مِنْهَا الْعُیُونُ وَ وَجِلَتْ مِنْهَا الْقُلُوبُ وَ اقْشَعَرَّتْ مِنْهَا الْجُلُودُ وَ تَقَلْقَلَتْ مِنْهَا الْأَحْشَاء … أَلَا وَ لَا تُحَقِّرُنَّ شَیْئاً وَ إِنْ صَغُرَ فِی أَعْیُنِکُمْ فَإِنَّهُ لَا صَغِیرَهَ بِصَغِیرَهٍ مَعَ الْإِصْرَارِ … (ثواب الاعمال، صفحه ۲۹۴)
روایتی در تحف العقول از امام رضا علیه السلام منقول است که در آن هم اصرار بر صغیره از کبائر شمرده شده است:
رُوِیَ أَنَّ الْمَأْمُونَ بَعَثَ الْفَضْلَ بْنَ سَهْلٍ ذَا الرِّئَاسَتَیْنِ إِلَى الرِّضَا ع فَقَالَ لَهُ إِنِّی أُحِبُّ أَنْ تَجْمَعَ لِی مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ فَإِنَّکَ حُجَّهُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ فَدَعَا الرِّضَا ع بِدَوَاهٍ وَ قِرْطَاسٍ وَ قَالَ ع لِلْفَضْلِ اکْتُب … وَ اجْتِنَابِ الْکَبَائِرِ وَ هِیَ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ … ِ وَ الْإِصْرَارُ عَلَى الصَّغَائِرِ مِنَ الذُّنُوب (تحف العقول، صفحه ۴۲۳)
مرحوم صدوق این روایت را به سندش در عیون اخبار الرضا علیه السلام نقل کرده است:
حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّیْسَابُورِیُّ الْعَطَّارُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ بِنَیْسَابُورَ فِی شَعْبَانَ سَنَهَ اثْنَتَیْنِ وَ خَمْسِینَ وَ ثَلَاثِمِائَهٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَهَ النَّیْسَابُورِیُّ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ قَالَ: سَأَلَ الْمَأْمُونُ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع أَنْ یَکْتُبَ لَهُ مَحْضَ الْإِسْلَامِ عَلَى سَبِیلِ الْإِیجَازِ وَ الِاخْتِصَارِ فَکَتَبَ ع لَه … وَ اجْتِنَابُ الْکَبَائِرِ وَ هِی … وَ الْإِصْرَارُ عَلَى الذُّنُوبِ. (عیون اخبار الرضا علیه السلام، جلد ۲، صفحه ۱۲۷)
و شبیه این روایت را از امام صادق علیه السلام در خصال نقل کرده است:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْهَیْثَمِ الْعِجْلِیُّ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِیُّ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُکَتِّبُ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّائِغُ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَکْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِیبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِیمُ بْنُ بُهْلُولٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِیَهَ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: هَذِهِ شَرَائِعُ الدِّینِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یَتَمَسَّکَ بِهَا وَ أَرَادَ اللَّهُ هُدَاه … وَ الْکَبَائِرُ مُحَرَّمَهٌ وَ هِیَ الشِّرْکُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَل … ِ وَ الْإِصْرَارُ عَلَى صَغَائِرِ الذُّنُوب (الخصال، جلد ۲، صفحه ۶۱۰)
لذا ظاهرا دلیل بر اینکه اصرار بر گناه از جمله کبائر است تمام است هر چند بر اساس مبنای ما در اختلال عدالت بین گناه کبیره و غیر آن تفاوتی نیست.