دوشنبه، ۱۸ دی ۱۴۰۲
مطلب بعدی که مرحوم آخوند در مقدمه بحث ذکر کرده است تبیین معنای عبادت و معامله است.
منظور از معامله هر چیزی است که به صحت و فساد متصف میشود و عبادت هم نباشد.
اما در تبیین منظور از عبادت بین علماء اختلاف وجود دارد. برخی عبادت را به هر چیزی تفسیر کردهاند که مشروط به نیت باشد. برخی دیگر گفتهاند عبادت هر چیزی است که حکمت و مصلحت آن معلوم نیست.
مرحوم آخوند خودشان عبادت را این طور معنا میکنند که عبادت در محل بحث ما شامل دو معنا ست:
اول آنچه ذاتا عبادت است و عبادیت آن متوقف به تعلق امر به آن نیست مثل سجده و رکوع و … که عبادیت آنها به ذات آنها ست نه به تعلق امر به آنها و لذا وقوع آنها به وصف عبادت حتی در حال حرمت هم ممکن است.
دوم آنچه که اگر امر داشته باشند امر آنها عبادی است یعنی فقط با قصد قربت ساقط میشود.
و اما سایر وجوه هیچ کدام صحیح نیست چون همه آن تعاریف منوط به وجود امر است در حالی که محل بحث ما این است که آیا با تعلق نهی به چیزی، اصلا تعلق امر به آن ممکن است؟
ثانیا به خود این تعاریف اشکالات متعددی وارد است مثل اینکه امور توصلی متعددی هست که حکمت و مصلحت آنها معلوم نیست و یا امور تعبدی هستند که حکمت و مصلحت آنها معلوم است اگر چه این اشکالات به این تعاریف وارد نیستند از این جهت که این تعاریف حد منطقی نیستند بلکه از قبیل شرح اسمند.
تنها نکتهای که به نظر ما تذکر آن لازم است مطلبی است که مرحوم ایروانی در حاشیه خودشان مطرح کردهاند و آن اینکه بهتر است عبادت را این طور تعریف کنیم که عبادت چیزی است که اگر نهی مقتضی فسادش نباشد مامور به خواهد بود و به نظر ما هم این تعریف از تعریف مرحوم آخوند بهتر است و عبادت در محل بحث ما چیزی است که اگر نهی مستلزم فساد نباشد مامور به است یعنی اگر نهی مقتضی فساد نباشد عمل امر فعلی دارد نه اینکه اگر به آن امر بشود امرش عبادی است.