سه شنبه، ۹ آبان ۱۴۰۲
مرحوم آخوند بعد از این وارد توجیه عبادات مستحب شدهاند و فرمودهاند در عبادات مستحب دو توجیه قابل تصویر است:
اول: امر ارشاد به افضل افراد باشد که در این صورت تعلق امر استحبابی به عنوان عبادت حقیقی است.
دوم: امر مولوی اقتضایی باشد که در این صورت به نحو حقیقی به عبادت تعلق گرفته باشد. منظور از اقتضایی یعنی اگر وجوب نبود این عبادت مستحب بود هر چند الان که وجوب دارد استحباب ندارد.
توجیه اول و دوم هم بر اساس جواز اجتماع و هم بر اساس امتناع قابل بیان است.
سوم: امر مولوی فعلی باشد که در این صورت اگر متعلق آن عنوانی ملازم با عنوان عبادت باشد اگر چه اجتماع امر وجوبی و استحبابی اشکال ندارد چه قائل به جواز اجتماع باشیم و چه قائل به امتناع اما تعلق امر استحبابی به عبادت بالعرض و المجاز است اما اگر متعلق آن عنوان متحد با عنوان عبادت باشد اگر چه تعلق امر به آن حقیقی است اما فقط بنابر اجتماع میتوان چنین چیزی را پذیرفت.
چهارشنبه، ۱۰ آبان ۱۴۰۲
مرحوم آخوند بعد از عبادات مکروه به عبادات مستحب اشاره کردهاند و مشکل این قسم فقط در امتناع اجتماع دو حکم متضاد است بر خلاف عبادات مکروه که علاوه بر این مشکل، اشکال دیگری هم وجود داشت که چطور ممکن است امر مبغوض، مطلوب باشد و ما گفتیم این اشکال به عبادات اختصاص ندارد بلکه در هر مطلوبی (حتی اگر توصلی باشد) قابل تصور است.
مرحوم آخوند برای توجیه عبادات مستحب (مثل نماز یومیه واجب که خواندش در مسجد مستحب است) گفتند:
«کما انقدح حال اجتماع الوجوب و الاستحباب فیها و أن الأمر الاستحبابی یکون على نحو الإرشاد إلى أفضل الأفراد مطلقا على نحو الحقیقه و مولویا اقتضائیا کذلک و فعلیا بالعرض و المجاز فیما کان ملاکه ملازمتها لما هو مستحب أو متحدا معه على القول بالجواز.
و لا یخفى أنه لا یکاد یأتی القسم الأول هاهنا فإن انطباق عنوان راجح على الفعل الواجب الذی لا بدل له إنما یؤکد إیجابه لا أنه یوجب استحبابه أصلا و لو بالعرض و المجاز إلا على القول بالجواز و کذا فیما إذا لازم مثل هذا العنوان فإنه لو لم یؤکد الإیجاب لما یصحح الاستحباب إلا اقتضائیا بالعرض و المجاز فتفطن.»
ممکن است گفته شود امر استحبابی در این موارد ارشاد به افضل افراد آن طبیعت است که در این صورت تعلق امر به عبادت حقیقی است. این جواب هم بر اساس اعتقاد به جواز اجتماع امر و نهی قابل بیان است و هم بر اساس امتناع اجتماع.
جواب دیگری که قابل بیان است اینکه گفته شود امر استحبابی در این موارد مولوی است اما اقتضایی است. این جواب نیز بر اساس جواز و امتناع اجتماع امر و نهی قابل بیان است. مولوی اقتضایی یعنی اقتضای استحباب در آن وجود دارد به نحوی که اگر واجب نبود مستحب بود.
جواب سوم اینکه گفته شود امر استحبابی در این موارد مولوی و فعلی است اما متعلق آن در حقیقت چیزی است که ملازم با آن عبادت است. در این صورت تعلق امر استحبابی به عبادت بالعرض و المجاز است و این جواب نیز بر اساس جواز و امتناع اجتماع امر و نهی قابل بیان است.
جواب چهارم این که امر استحبابی مولوی و فعلی باشد و متعلقش عنوان متحد با آن عبادت است که در این صورت تعلقش به عبادت حقیقی است. این جواب فقط بر اساس جواز اجتماع امر و نهی قابل تصویر است و بنابر امتناع اجتماع محال است.
در جواب چهارم آنچه مد نظر آخوند است تعلق امر استحبابی به حصه است نه اینکه متعلق امر استحبابی عنوان دیگری باشد که نسبت آن با متعلق امر وجوبی، عموم و خصوص من وجه باشد و ایشان معتقد است تعلق امر وجوبی به جامع و امر استحبابی به حصه بنابر جواز اجتماع امر و نهی مانعی ندارد. اینکه ایشان گفتند عبادات مکروه به مساله اجتماع امر و نهی ارتباط ندارد و حتی قائل به جواز هم باید از آن پاسخ بدهد از این جهت بود که چطور ممکن است چیزی که مبغوض است مطلوب و مقرب باشد ولی این جهت اشکال در واجبات مستحبی وجود ندارد.
مرحوم آخوند در نهایت به این مساله اشاره کردهاند که قسم اولی که در عبادات مکروه ذکر کردیم (یعنی عبادتی که بدل ندارد) در واجبات مستحبی قابل تصویر نیست چون قسم اول جایی بود که انطباق عنوانی ارجح بر ترک فعل موجب نهی از آن شده بود و در اینجا اگر عنوانی راجح بر فعل عبادت وجود داشته باشد باعث امر استحبابی به فعل نمیشود (چون فرض این است که فعلش واجب است) بلکه باعث تأکد وجوب خواهد شد و لذا استحباب عمل در وجوب مندک میشود بر خلاف کراهت که با وجوب و استحباب منافات داشت و معنا نداشت در آنها مندک بشود.
محقق اصفهانی به این کلام آخوند اشکال کردهاند که معنا ندارد استحباب موجب تأکد وجوب بشود چون تأکد وجوب در جایی معنا دارد که خصوصیتی که در دیگری مندک میشود واجب باشد و لذا شاهد آن هم این است که عقاب ترک آن شدیدتر است اما در عبادات مستحب این طور نیست یعنی این طور نیست که ترک عبادت مستحب، عقاب شدیدتری داشته باشد و این نشان میدهد که وجوب موکد نیست. خصوصیت استحباب نمیتواند موکد وجوب باشد.
به نظر ما اشکال مرحوم اصفهانی صحیح است و شاید منظور مرحوم آخوند از تأکد وجوب، تأکد مطلوبیت باشد و گرنه عدم تأکد وجوب با استحباب روشن است.
تذکر این نکته هم لازم است که مرحوم آخوند در جواب سوم به واجبات مستحب فرمودند که میتوان تصویر کرد امر مولوی و فعلی باشد اما به عنوانی تعلق گرفته باشد که ملازم با عنوان عبادت باشد که در این صورت تعلقش به عبادت بالعرض و المجاز است. اگر منظور ایشان از عنوان ملازم یعنی آنچه منفک از عنوان عبادت نیست مبتلا به اشکال است چون متلازمین اگر چه لازم نیست حکم واحد داشته باشند اما نمیتوانند محکوم به احکام متضاد باشند و لذا مرحوم اصفهانی به ایشان اشکال کرده است که بنابر امتناع نمیتواند دو متلازم محکوم به دو حکم متضاد باشند و ما برای دفع این اشکال عرض کردیم منظور مرحوم آخوند از متلازم، منضم است یعنی آنچه وجود مستقلی دارد که صرفا منضم به عبادت شده است.