شنبه, ۲۳ بهمن ۱۴۰۰
مرحوم آخوند بعد از ذکر ثمره مقدمه موصله و قبل از ذکر مقدمه بعدی به تقسیم واجب به اصلی و تبعی اشاره کردهاند. این تقسیم به لحاظ مقام اثبات و دلالت نیست بلکه به لحاظ مقام ثبوت است و لذا واجب غیری هم به اصلی و تبعی تقسیم میشود و بلکه اصلا منحصر در واجب غیری است و واجب نفسی تبعی بیمعنا ست. منظور از واجب اصلی یعنی آنچه که مورد التفات تفصیلی است و اراده مستقل به آن تعلق گرفته است و مراد از واجب تبعی یعنی آنچه اراده استقلالی به آن تعلق نگرفته است و مورد التفات تفصیلی هم نیست بله اگر مورد التفات قرار گیرد میتواند اراده استقلالی به آن تعلق بگیرد.
تصور وجوب غیری تبعی که روشن و واضح است و میتوان وجوب غیری اصلی هم تصور کرد و در این محذوری وجود ندارد اما اراده در واجب نفسی همیشه اصلی خواهد بود و اراده تبعی نسبت به آن بیمعنا ست. و بعد هم فرمودهاند این تقسیم ثمرهای ندارد و در نهایت هم فرمودهاند اگر در وجوب اصلی یا تبعی شک کنیم مقتضای اصل وجوب تبعی است البته بنابر اینکه وجوب اصلی یک عنوان وجودی باشد و وجوب تبعی عنوان عدمی باشد (عدم التفات تفصیلی به آن) چون اصل عدم التفات تفصیلی و اراده استقلالی است و اگر گفتیم وجوب تبعی هم یک عنوان وجودی است یعنی آنچه به تبع مراد است نه آنچه به تفصیل و استقلال مراد نیست، در این صورت اصلی که تعیین کننده وجوب اصلی یا تبعی باشد وجود نخواهد داشت.
از آنجا که این بحث ثمرهای ندارد و وجوب اصلی یا تبعی، موضوع هیچ اثری واقع نشدهاند ما این بحث را بیش از این مطرح نمیکنیم. علاوه که جای طرح آن اینجا نیست بلکه باید ذیل انقسامات واجب مطرح میشد و شاید سهو از نساخ باشد و مرحوم آقای خویی هم به این مطلب اشاره کردهاند که ذکر این مطلب در اینجا وجهی ندارد و شاید از اشتباه نساخ باشد.