سلام.
چند وقت پیش در حضور یکی از اساتید بحثی مطرح شد در مورد لزوم برخورد و مبارزه سلبی با مفاسد و تهاجمات فرهنگی.
عده ای از آن دفاع کردند اما آن استاد محترم به شدت با این مساله مخالف بودند و می گفتند نباید چنین کاری را کرد و ... از جمله مواردی هم که مثال می زدند بحث ماهواره بود که می گفتند نظام اسلامی نباید مبارزه سلبی با این پدیده کرد بلکه باید به شبهات ماهواره جواب داد و در مقابل آن فرهنگ سازی کرد نه اینکه ماهواره را ممنوع اعلام کنیم و آن را جمع آوری کنیم.
حقیر و باقی دوستان هر چقدر در دفاع از لزوم مبارزه سلبی با این مسائل علاوه بر فرهنگ سازی و جواب به شبهات داد سخن دادیم افاقه ای نکرد و حرف استاد همان بود که بود.
این تاپیک رو اینجا شروع کردم برای اینکه دوستان اگر چیزی در این مورد به نظرشون میرسه بفرمایند.
برای شروع خودم به یک روایتی که در این مساله به نظرم به درد می خوره اشاره می کنم:
روایت اگر چه هم در کافی و فقیه و تهذیب آمده است اما از نظر سندی مشکل دارد به این جهت که وثاقت یکی از روات آن روشن نیست. اما مرحوم صدوق در فقیه بدون ذکر سند مستقیم روایت را به امیر المومنین علیه السلام با لفظ قال نسبت می دهند.
روایت در مورد وصیت امیر المومنین علیه السلام به شریح است که در قسمتی از آن این گونه آمده است:
وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا يَحْمِلُ النَّاسَ عَلَى الْحَقِّ إِلَّا مَنْ وَرَّعَهُمْ عَنِ الْبَاطِلِ
( الکافی ج 7 ص 412 و فقیه ج 3 ص 15 و تهذیب الاحکام ج 6 ص 225)
به نظر من این روایت یکی از مواردی است که در این زمینه راه گشا ست. امام علیه السلام می فرمایند که تنها کسی می تواند مردم را به راه راست هدایت کند که مانع دسترسی آن به باطل شود.
مرحوم مجلسی در روضة المتقین در شرح این فقره از روایت می فرمایند:
«و اعلم أنه لا يحمل الناس على الحق إلا من ورعهم» بالراء المهملة المشددة من الورع أو بالمعجمة أي منعهم «عن الباطل» أي لا ينبغي و لا يجوز للولاة، المداهنة و المساهلة في أحكامه تعالى، فإذا شدد الوالي عليهم يصير عظة لغيرهم أو لا يمكن الحق بدون دفع الباطل
روضة المتقین ج 6 ص 53
خوشحال می شم نظر دوستان رو در این مورد بدونم
چند وقت پیش در حضور یکی از اساتید بحثی مطرح شد در مورد لزوم برخورد و مبارزه سلبی با مفاسد و تهاجمات فرهنگی.
عده ای از آن دفاع کردند اما آن استاد محترم به شدت با این مساله مخالف بودند و می گفتند نباید چنین کاری را کرد و ... از جمله مواردی هم که مثال می زدند بحث ماهواره بود که می گفتند نظام اسلامی نباید مبارزه سلبی با این پدیده کرد بلکه باید به شبهات ماهواره جواب داد و در مقابل آن فرهنگ سازی کرد نه اینکه ماهواره را ممنوع اعلام کنیم و آن را جمع آوری کنیم.
حقیر و باقی دوستان هر چقدر در دفاع از لزوم مبارزه سلبی با این مسائل علاوه بر فرهنگ سازی و جواب به شبهات داد سخن دادیم افاقه ای نکرد و حرف استاد همان بود که بود.
این تاپیک رو اینجا شروع کردم برای اینکه دوستان اگر چیزی در این مورد به نظرشون میرسه بفرمایند.
برای شروع خودم به یک روایتی که در این مساله به نظرم به درد می خوره اشاره می کنم:
روایت اگر چه هم در کافی و فقیه و تهذیب آمده است اما از نظر سندی مشکل دارد به این جهت که وثاقت یکی از روات آن روشن نیست. اما مرحوم صدوق در فقیه بدون ذکر سند مستقیم روایت را به امیر المومنین علیه السلام با لفظ قال نسبت می دهند.
روایت در مورد وصیت امیر المومنین علیه السلام به شریح است که در قسمتی از آن این گونه آمده است:
وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا يَحْمِلُ النَّاسَ عَلَى الْحَقِّ إِلَّا مَنْ وَرَّعَهُمْ عَنِ الْبَاطِلِ
( الکافی ج 7 ص 412 و فقیه ج 3 ص 15 و تهذیب الاحکام ج 6 ص 225)
به نظر من این روایت یکی از مواردی است که در این زمینه راه گشا ست. امام علیه السلام می فرمایند که تنها کسی می تواند مردم را به راه راست هدایت کند که مانع دسترسی آن به باطل شود.
مرحوم مجلسی در روضة المتقین در شرح این فقره از روایت می فرمایند:
«و اعلم أنه لا يحمل الناس على الحق إلا من ورعهم» بالراء المهملة المشددة من الورع أو بالمعجمة أي منعهم «عن الباطل» أي لا ينبغي و لا يجوز للولاة، المداهنة و المساهلة في أحكامه تعالى، فإذا شدد الوالي عليهم يصير عظة لغيرهم أو لا يمكن الحق بدون دفع الباطل
روضة المتقین ج 6 ص 53
خوشحال می شم نظر دوستان رو در این مورد بدونم