7-مهر-1393، 21:00
جلسه چهارم
7 مهر 1393
الثاني عشر: حجر الاستنجاء على التفصيل الآتي.
که در بحث تخلی مورد اشاره قرار میگیرد.
الثالث عشر: خروج الدم من الذبيحة بالمقدار المتعارف فإنّه مطهّر لما بقي منه في الجوف.
در بحث در نجاست دم گفتیم خون نجس است مگر خون متخلف در ذبیحه. گفتیم آنچه در بدن باقی میماند پاک است. البته گفتیم بعضی در خون باقی مانده در اجزاء غیر ماکول حیوان حلال گوشت، این مساله را قبول ندارند و خون در آنها را نجس میدانند.
و البته این جمله مرحوم سید بنا بر آن مبنا ست که خون موجود در باطن نجس است اما اگر گفتیم خون موجود در باطن نجس نیست در این صورت خروج دم، مانع از نجاست است نه اینکه مطهر باشد و رافع نجاست باشد.
و لذا مطابق این مبنا، تعبیر مرحوم سید تسامحی است ولی اشکالی ندارد چون تطهیر در دفع نیز استعمال شده است همان طور که تطهیر در آیه شریفه تطهیر در مورد دفع است نه رفع، در اینجا هم تطهیر دفعی است.
در هر حال دقت کنید که خروج دم از ذبیحه مطهر است یعنی باید با شرایط شرعی ذبح شود و گرنه ذبیحه نیست و خون هم پاک نیست.
دلیل این مساله هم سیره است و هم چنین هر آنچه که دلالت بر طهارت دم متخلف میکند دلالت بر مطهریت خروج دم میکند. در هیچ روایتی نگفتهاند گوشت را بعد از ذبح بشویید و ...
الرابع عشر: نزح المقادير المنصوصة لوقوع النجاسات المخصوصة في البئر على القول بنجاستها و وجوب نزحها.
بحث آب چاه قبلا گذشته است و گفتیم چاه دو نوع است. گاهی به صورت دستی آب را وارد چاه میکردهاند که این چاه نجس میشده است اگر کمتر از کر باشد.
و گاهی آب در خود چاه میجوشد و ماده دارد در این صورت فقهاء متاخر قائلند که آب چاه نجس نمیشود مگر اینکه رنگ یا طعم یا بوی آن تغییر کند و رنگ یا طعم یا بوی نجاست بگیرد.
اما علمای متقدم قائل بودهاند که آب چاه به واسطه ملاقات با نجس، نجس میشود و حتما باید به مقداری که در روایت وارد شده است از آن آب بکشند تا پاک شود.
علمای متاخر به علت روایت محمد بن اسماعیل که در آن گفته شده است چون آب چاه ماده دارد چیزی آن را نجس نمیکند همه این روایات را حمل بر تنزه کردهاند نه نجاست.
الخامس عشر: تيمّم الميّت بدلًا عن الأغسال عند فقد الماء فإنّه مطهّر لبدنه على الأقوى
اگر میتی مشکلی دارد که نمیتوان آن را غسل داد باید به جای غسل، او را تیمم بدهند. و این تیمم حدث را برطرف میکند اما آیا خبث را هم برطرف میکند؟ مرحوم سید معتقدند که مطهر است و خبث را هم برطرف میکند.
این حکم متوقف بر این است که بگوییم نجاست خبثی در میت متفرع بر نجاست حدثی است. یعنی اگر میت نجس است چون محدث است و بعد از رفع حدث، نجاست هم برطرف میشود. و چون اثبات این ملازمه دشوار است و دلیل ندارد اکثر علماء احتیاط دارند.
السادس عشر: الاستبراء بالخرطات بعد البول، و بالبول بعد خروج المنيّ، فإنّه مطهّر لما يخرج منه من الرطوبة المشتبهة، لكن لا يخفى أنّ عدّ هذا من المطهّرات من باب المسامحة، و إلّا ففي الحقيقة مانع عن الحكم بالنجاسة أصلًا.
اگر مایع مشتبهی بعد از بول خارج شود، در این صورت استبراء باعث حکم به طهارت مایع مشتبه میشود.
اینکه چرا مایع مشکوک محکوم به نجاست است به این علت است که ادله استبراء، باعث حکم تعبدی به نجاست مایع مشکوک در اینجا میشود و دلیل استصحاب و قاعده طهارت را تخصیص میزند.
در مورد استبراء به بول از منی هم همین طور است.
الثاني عشر: حجر الاستنجاء على التفصيل الآتي.
که در بحث تخلی مورد اشاره قرار میگیرد.
الثالث عشر: خروج الدم من الذبيحة بالمقدار المتعارف فإنّه مطهّر لما بقي منه في الجوف.
در بحث در نجاست دم گفتیم خون نجس است مگر خون متخلف در ذبیحه. گفتیم آنچه در بدن باقی میماند پاک است. البته گفتیم بعضی در خون باقی مانده در اجزاء غیر ماکول حیوان حلال گوشت، این مساله را قبول ندارند و خون در آنها را نجس میدانند.
و البته این جمله مرحوم سید بنا بر آن مبنا ست که خون موجود در باطن نجس است اما اگر گفتیم خون موجود در باطن نجس نیست در این صورت خروج دم، مانع از نجاست است نه اینکه مطهر باشد و رافع نجاست باشد.
و لذا مطابق این مبنا، تعبیر مرحوم سید تسامحی است ولی اشکالی ندارد چون تطهیر در دفع نیز استعمال شده است همان طور که تطهیر در آیه شریفه تطهیر در مورد دفع است نه رفع، در اینجا هم تطهیر دفعی است.
در هر حال دقت کنید که خروج دم از ذبیحه مطهر است یعنی باید با شرایط شرعی ذبح شود و گرنه ذبیحه نیست و خون هم پاک نیست.
دلیل این مساله هم سیره است و هم چنین هر آنچه که دلالت بر طهارت دم متخلف میکند دلالت بر مطهریت خروج دم میکند. در هیچ روایتی نگفتهاند گوشت را بعد از ذبح بشویید و ...
الرابع عشر: نزح المقادير المنصوصة لوقوع النجاسات المخصوصة في البئر على القول بنجاستها و وجوب نزحها.
بحث آب چاه قبلا گذشته است و گفتیم چاه دو نوع است. گاهی به صورت دستی آب را وارد چاه میکردهاند که این چاه نجس میشده است اگر کمتر از کر باشد.
و گاهی آب در خود چاه میجوشد و ماده دارد در این صورت فقهاء متاخر قائلند که آب چاه نجس نمیشود مگر اینکه رنگ یا طعم یا بوی آن تغییر کند و رنگ یا طعم یا بوی نجاست بگیرد.
اما علمای متقدم قائل بودهاند که آب چاه به واسطه ملاقات با نجس، نجس میشود و حتما باید به مقداری که در روایت وارد شده است از آن آب بکشند تا پاک شود.
علمای متاخر به علت روایت محمد بن اسماعیل که در آن گفته شده است چون آب چاه ماده دارد چیزی آن را نجس نمیکند همه این روایات را حمل بر تنزه کردهاند نه نجاست.
الخامس عشر: تيمّم الميّت بدلًا عن الأغسال عند فقد الماء فإنّه مطهّر لبدنه على الأقوى
اگر میتی مشکلی دارد که نمیتوان آن را غسل داد باید به جای غسل، او را تیمم بدهند. و این تیمم حدث را برطرف میکند اما آیا خبث را هم برطرف میکند؟ مرحوم سید معتقدند که مطهر است و خبث را هم برطرف میکند.
این حکم متوقف بر این است که بگوییم نجاست خبثی در میت متفرع بر نجاست حدثی است. یعنی اگر میت نجس است چون محدث است و بعد از رفع حدث، نجاست هم برطرف میشود. و چون اثبات این ملازمه دشوار است و دلیل ندارد اکثر علماء احتیاط دارند.
السادس عشر: الاستبراء بالخرطات بعد البول، و بالبول بعد خروج المنيّ، فإنّه مطهّر لما يخرج منه من الرطوبة المشتبهة، لكن لا يخفى أنّ عدّ هذا من المطهّرات من باب المسامحة، و إلّا ففي الحقيقة مانع عن الحكم بالنجاسة أصلًا.
اگر مایع مشتبهی بعد از بول خارج شود، در این صورت استبراء باعث حکم به طهارت مایع مشتبه میشود.
اینکه چرا مایع مشکوک محکوم به نجاست است به این علت است که ادله استبراء، باعث حکم تعبدی به نجاست مایع مشکوک در اینجا میشود و دلیل استصحاب و قاعده طهارت را تخصیص میزند.
در مورد استبراء به بول از منی هم همین طور است.